تمام شوقم این بود
رودها را یکی پس از دیگری کنار بگذارم
و به دریا برسم
به تو
به عمق یک آبی بیکران
به دنبال آرامش
امــا
برایم شدی همام طوفان ناخواسته
همان طوفانی که نه راه پس میگذارد
و نه را پیش
خیره به نوری که در طی فرو رفتنم
به اعماق بی کسی از من دورتر و دورتر میشد...
حال
بگذار موج، این جسم بی جان
را به ساحل ببرد...
چـرا
نامهربانی می کنی؟!
اهورا مزدا...
برچسب : متن یه سالیه از ارمین,متن یه باری از امروز,یه متن زیبا برای سالگرد ازدواج, نویسنده : akharinroozaramesha بازدید : 172