چهلمشم تموم شد
تمام مدت مات بودم
همه رو نگاه میکردم ولی نمیدونستم باید چیگار کنم
فقط میخواستم از اونجا فرار کنم نمیتونستم صبر کنم
فاتحه بخونم
اروم باشم
فقط میخواستم برم
از اونجا برم
من یه ترسوم
حتی گریه نکردم
فقط عصبانی بودم ار حماقت تمام کسایی ک دوست خطابش میکردن
من خیلی احمقم
ببخشم!
برچسب : نویسنده : akharinroozaramesha بازدید : 112